تاريخ : جمعه 20 دی 1392 | 11:53 | نويسنده : Hossein92

يه بار جاتون خالى بدجور دل درد و اسهال داشتم و ميدونستم اگه برم

توالت انقد ضايع ميگوزم كه صداش همه جا ميبچه و جلوى خونواده و مهمونا

آبروم ميره صبركردم خونه كه خالي شد با خيال راحت رفتم دسشويى و

آسوده ريدم و جاتون خالي يه پنجاه شصتا گاز و گوز قوي طورى كه امريكا

دوبار شك كرد نكنه ايران واقعا بمب هسته اي ساخته بعدش اومدم بيرون و

گفتم عاخيش راحت شدم يدفه ديدم پسر خاله 7 سالم اونجاس و داره از

خنده غش ميكنه و بابا و خواهرشم بصورت كاملا تابلو دارن سقفو نگاه

ميكنن!!!

از خجالت قهوه اي شده بودم مث عن |:

به پسرخالم گفتم مگه شماها نرفته بوديد؟ گفت: چرا اما ماشينمون خراب

شده بود برگشتيم درست كنيم بعد بريم !

من: پس مامانت كو؟ پسرخالم: از بس گوزيدي مامانم از خجالت رفت بيرون

هوا بخوره
 
راستي بابام ميخواست ازت آچار فرانسه بگيره از گوزت روش نشد بگه آچار

داريد؟!! اگه نميگوزي آچارتونو بده

کسب درآمد
برچسب‌ها: طنز نوشته, جملات طنز, خنده دار, جملات خنده دار, طنز نوشته,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا